Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پول نیوز»
2024-04-30@04:44:00 GMT

قصه تلخ یک زن

تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۷۰۸۳۷

قصه تلخ یک زن

بخشی از اظهارات زن ۴۵ ساله‌ای که در پی سرقت طلاهایش، از همسر صیغه‌ای سابق خود شکایت کرده را از نظر می‌گذرانید.

وقتی فهمیدم برق منزل قطع شده است، نور گوشی تلفن را روشن کردم، اما از آن چه می‌دیدم حالت تهوع گرفتم. بویی زننده و تعفن آور فضای پذیرایی را در بر گرفته بود به طوری که دیگر نمی‌توانستم حتی برای دقایقی در منزل دوام بیاورم، این درحالی بود که همه طلاهایم نیز به سرقت رفته بود و .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

این‌ها بخشی از اظهارات زن ۴۵ ساله‌ای است که در پی سرقت طلاهایش، از همسر صیغه‌ای سابق خود شکایت کرده بود.

او درباره قصه تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم معمار تجربی بود و درآمد خوبی داشت، اما من وقتی در کلاس دوم راهنمایی تحصیل می‌کردم پسر عمویم به خواستگاری ام آمد.

«احسان» شغل ثابتی نداشت و به تازگی با کمک پدرش خواربارفروشی محلی را راه اندازی کرده بود. آن زمان من از زندگی مشترک و ازدواج چیزی نمی‌دانستم و آگاهی در این باره نداشتم. با وجود این پای سفره عقد نشستم و زندگی مشترکم را با «احسان» آغاز کردم.

این زندگی در حالی ۲۵ سال ادامه داشت که در این سال‌ها من نتوانستم لذت مادر بودن را تجربه کنم، اگرچه پزشکان علت باردارنشدن مرا به همسرم ارتباط می‌دادند، ولی او هیچ گاه نمی‌خواست این حقیقت طبیعی را بپذیرد تا این که بالاخره فهمیدم او به طور پنهانی با زن دیگری ازدواج کرده است.

این موضوع بعد از سال‌ها زندگی مشترک آن قدر برایم تلخ بود که تصمیم به طلاق گرفتم و حدود ۷ سال قبل درحالی از پسر عمویم جدا شدم که او منزلی را نیز به عنوان مهریه ام به من داد.

البته همسر دوم او هم هیچ گاه باردار نشد، چون همه مدارک پزشکی نشان می‌داد که «احسان» باید مورد مداوای پزشکی برای بارداری قرار گیرد. خلاصه من یک سال به تنهایی زندگی کردم و سپس تصمیم گرفتم با فروش منزلم به منطقه دیگری نقل مکان کنم تا از خاطرات ۲۵ سال زندگی مشترک در آن خانه رها شوم.

در این میان با «امیرعلی» آشنا شدم که بنگاه دار محله بود و برای فروش خانه ام خیلی به من کمک کرد. طولی نکشید که «امیرعلی» پیشنهاد ازدواج داد و من هم که در آرزوی چشیدن طعم حس مادری بودم، بی درنگ پاسخ مثبت دادم و در حالی به عقد موقت ۲۰ ساله درآمدم که «امیرعلی» چهار فرزند داشت و دخترش نیز در دانشگاه تحصیل می‌کرد.

او وضعیت مالی خوبی داشت و مرا به منزلی در منطقه الهیه برد، در همان سال اول زندگی مشترک من دختر و پسری دوقلو را باردار شدم، اما این شادمانی ۳ ماه بیشتر طول نکشید و دوقلو‌ها سقط شدند.

با وجود این «امیرعلی» احساس غم و غصه‌ای نداشت چرا که او صاحب ۴ فرزند بود و حال و روز مرا درک نمی‌کرد. من هم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه می‌دادم و مخارج زندگی را نیز خودم با کار در یک فروشگاه مواد غذایی تامین می‌کردم تا این که بالاخره ماجرای ازدواج ما بعد از گذشت ۵ سال لو رفت و همسر «امیرعلی» در جریان موضوع قرار گرفت.

از آن روز به بعد تهمت‌های ناروا و پیامک‌های زشت هوویم شروع شد، ولی او درک نمی‌کرد که من فقط برای آن که فرزندی داشته باشم با شوهر او ازدواج کرده ام. از سوی دیگر خودم قبلا با این ماجرا دست به گریبان بودم و خوب می‌دانستم که هوویم در چه شرایط روحی خاصی قرار دارد.

به همین دلیل به پیام‌ها و تهمت هایش پاسخ نمی‌دادم، ولی بعد از این ماجرا نزد هوویم رفتم و از او خواستم همسرش را راضی کند تا ما از یکدیگر جدا شویم. بالاخره اسفند سال گذشته به صورت توافقی و با کمک هوویم از «امیرعلی» طلاق گرفتم. او هنگام ثبت طلاق جمله‌ای گفت که دیگر کاملا نفرت مرا برانگیخت. او گفت: زن‌های مفتی مانند تو به درد ازدواج دائمی نمی‌خورند!

این جمله توهین آمیز «امیرعلی» زندگی مرا دگرگون کرد و حس تنفر را در وجودم کاشت به طوری که تصمیم گرفتم هیچ گاه او را نبینم! بعد از طلاق به خانه خودم برگشتم و زندگی جدیدی را آغاز کردم، اما چند روز قبل وقتی از سرکار به خانه بازگشتم همه جا تاریک بود، فکر کردم برق منزل قطع شده است، اما وقتی نور چراغ قوه گوشی را روشن کردم ناگهان با صحنه عجیبی روبه رو شدم. پذیرایی منزل را بوی تعفن زننده‌ای فرا گرفته بود و طلاهایم نیز سرجایش نبود. وقتی دوربین مدار بسته منزل همسایه را بررسی کردم تازه فهمیدم که «امیرعلی» در حالی که بطری حاوی مایع زردرنگ را در دست دارد وارد خانه ام شده و ...

با صدور دستوری از سوی سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد) واکاوی این ماجرا و انجام اقدامات مشاوره‌ای پرونده به کارشناسان دایره اجتماعی کلانتری سپرده شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: اظهارات اظهارات جنجالی اظهارات زن غمگین ترین فقر زندگی مشترک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۷۰۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حادثه‌ای که زندگی ژوزه را تغییر داد؛ مورایس چگونه مسلمان شد

به گزارش قدس آنلاین، مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بی‌تردید یکی از متفاوت‌ترین مربیان خارجی است که در سال‌های اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانه‌ای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگی‌های قابل تحسین او، علاقه‌ای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز می‌دهد. 
این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سال‌ها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توأم با نیش و کنایه را حفظ می‌کنند.

* حادثه‌ای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما می‌شود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.

* می‌خواهم مسلمان شوم
اما آنچه مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و می‌گوید: «من می‌خواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات، یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرایند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.

* ازدواج با دختر ایرانی
از مدت‌ها قبل زمزمه‌هایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگ‌تر شد و رسانه‌ها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته می‌شود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانی‌اش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار می‌شود.

دیگر خبرها

  • برپایی جشن ازدواج ۲۳ پاسدار در سردشت
  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • بهره مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی و مشاوره بهزیستی مازندران
  • حادثه‌ای که زندگی ژوزه را تغییر داد؛ مورایس چگونه مسلمان شد
  • بهره‌مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات مشاوره بهزیستی مازندران
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان